گاهی دلش می خواست از آنجا دور شود و خود را جایی گم و گور کند…حتی از بیغوله ی تاریک و غمکده اش بدش نمی آمد به شرط این که بتواند با افکار خود تنها باشد و کسی نداند او کجاست… – داستا یوفسکی_ابله
گاهی دلش می خواست از آنجا دور شود و خود را جایی گم و گور کند…حتی از بیغوله ی تاریک و غمکده اش بدش نمی آمد به شرط این که بتواند با افکار خود تنها باشد و کسی نداند او کجاست… – داستا یوفسکی_ابله